بسم الله الرحمن الرحيم
بخشي از كتاب «سقيفه تبلور وحدت يا تفرقه» كه در همين سايت قرار دارد:
با فاني شدن اصل، فرع از بين خواهد رفت. و با از بين رفتن عمود، ساختمان، فرو ريخته و منهدم خواهد شد. و با بريدن تنة درخت، شاخ و برگها نيز خشک خواهند شد. و با فناي امام معصوم كه اصل و اساس و تنه و عمود دين است، دين منهدم خواهد گشت و ديني باقي نخواهد ماند.
پس فدا شدن امام در راه مقرّراتي به نام دين، عقلاً و شرعاً محال است. و از اين روست كه در زيارت ناحية مقدّسه ميخوانيم:
«... لقد قتلوا بقتلك الاسلام. و عطّلوا الصّلاة و الصّيام. و نقضوا السّنن و الأحكام. و هدموا قواعد الايمان. و حرّفوا آيات القرآن. و هملجوا في البغي و العدوان... عاد كتابُ الله عزّ و جل مهجورا... فُقِدَ بفقدك التّكبير و التّهليل، والتّحريم و التّحليل، والتّنزيل والتّأويل، وظهر بعدك التّغيير و التبديل و الالحاد و التعطيل... ـ همانا با كشتن تو اسلام را كشتند. و نماز و روزه را تعطيل كردند. و سنّتها و احكام را نقض نمودند. و ستونهاي ايمان را منهدم ساختند. و آيات قرآن را تحريف كردند. و به راحتي و سرعت، به سوي طغيان و ظلم، تاختند... كتاب خدا دوباره متروك شد... با نبود تو، تكبير و لا اله الاّ الله و حلال و حرام و تنزيل و تأويل قرآن از بين رفت. و پس از تو تغيير و تبديل در دين، و نيز الحاد و تعطيلي [دين] ظاهر شد ».
امام عليه السلام اين فرمايشات را در رابطه با برههاي از زمان ميفرمايد كه مساجد مسلمانها شلوغ، قاريان قرآن بي حدّ و مرز، نمازگزار و روزهدار فراوان، و حاجي و شبزنده دار، با پيشانيهاي پينه بسته، به وفور وجود داشتند. و همة مردم مسلمان، به ظاهر تابع همان مقرّراتي بودند كه دين محمّد صلي الله عليه و آله خوانده ميشد. ولي آن حضرت، در اين کلام، چنين تابعيّتي بدون امام را، كفر، و تعطيلي دين محمّد ميداند.
و به همين جهت، در زمان خانهنشيني اميرالمؤمنين، و پس از شهادت او، حتّي مقرّرات ديني براي احدي باقي نميماند مگر براي آنان كه تحت پيمان و مودّت و محبّت و اطاعت از امامي زنده باشند. و در ميان غير ايشان، از اسلام جز اسمي و از قرآن جز رسمي، رايج نيست. و اگر هم مقرّرات را مو به مو اجرا کنند، در نزد پروردگار، به عنوان مقرّرات ديني، هيچ ارزشي نداشته و به عنوان دين، به رسميّت شناخته نشده، و خداوند، به عنوان اسلام به چنين ديني راضي نيست. و تمام گروندگان آن، اگر به ولايت امام عليه السلام تن ندهند، در آتش خشم و قهر و غضب الهي خواهند سوخت.
و از همين روست که وقتي در حديث قدسي سلسلة الذّهب، خداي متعال ميفرمايد: «کلمة لااله الاّ الله حصني، فمن دخل حصني، امن من عذابي ـ كلمة "لااله الاّ الله" دژ استوار من است. و هركس در دژ من وارد شود، از عذاب من در امان است»، مولايمان عليّبن موسيالرّضا عليه السلام پس از خواندن اين حديث بر مردم، ميفرمايد: «بشروطها و انا من شروطها ـ ايمن بودن دژ "لااله الاّ الله" شروطي دارد كه من يكي از آن شروطم ».
و اين است نسبت امام معصوم با دين ارسالي از سوي خداوند. و جز اين، هر نوع سخني، ناسفته بوده، و مبتني بر حدس و گمان و يا خداي ناکرده مغرضانه است.
لطفا به اين كتاب مراجعه كنيد.