sarbaz کاربر جدید وضعيت: آفلاين 14 بهمن ماه ، 1390 تعداد ارسالها: 3 امتياز: 208 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
سلام
از بحث عالی و لذت بخش و آگاه کننده شما که باعث کشف حقایق میشه تشکر میکنم با خواندن مطالبی که براتون میفرستم حساسیت و اوج این حقیقت که ما در آستانه ظهور قرار داریم مشخص میشه
آخرين ويرايش توسط sarbaz در تاريخ جمعه، 14 بهمن ماه ، 1390 04:10:12; دفعات ويرايش در مجموع : 1 مرتبه
نويسنده
پيغام
sarbaz کاربر جدید وضعيت: آفلاين 14 بهمن ماه ، 1390 تعداد ارسالها: 3 امتياز: 208 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
سلام خدمت دوستان عزیزم مطالب ناب و جالبی دارم که در اختیارتون میذارم منصفانه قضاوت کنید:
حکومت روحانیّون
با سقوط حکومت پادشاهی در ایران و پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357 (11 فوریۀ 1979) و دخالت علمای مذهبی در ادارۀ امور مردم، به صورت نظریّه پرداز و کارگزار، برای نخستین بار در تاریخ اسلام و تشیّع، پدیدۀ شگرف «حکومت روحانیّون» شکل گرفت.
رسول خدا(صلّی الله علیه وآله)، هنگامی که واپسین حج را گزارد، در میان گروهی از یارانش از جمله سلمان، در بیان نشانه های قیام قائم(علیه السلام) چنین فرمود:
... در این هنگام، «رُوَیْبَضَه» سخن خواهد گفت. سلمان گفت: ای فرستادۀ خدا،
پدر و مادرم به فدایت، «رویبضه»(1) چیست؟ فرمود: کسانی در بارۀ کار
تودۀ مردم سخن خواهند گفت که پیش از این چنین نمیکردند. اینان جز زمانی
کوتاه درنگ نمیکنند، تا آنکه زمین از فراوانی باران سست شود و هر گروهی
گمان کند که این حالت تنها در منطقۀ آنان رخ داده است. اینان، تا آن گاه
که خدا بخواهد، (بر سریر قدرت) میمانند و در لابهلای همین مدّت، زمین
را میکاوند. زمین نیز پارههای دل خود، تلا و نقره، را به سویشان میافکند
(و به گنجهای مدفون در آن دست مییابند)(2). آن گاه، با دست خود به ستونها
اشاره کرد و فرمود: به اندازۀ اینها. سپس فرمود: امّا در آن روز، تلا و نقره سودی
نخواهد داشت؛ و معنای فرمودۀ خدا }فقد جاء أشراطها{(3) همین است(4).
در این حدیث، از عبارت «کسانی در بارۀ کار تودۀ مردم سخن خواهند گفت که پیش از این چنین نمیکردند»، به خوبی می فهمیم که مراد پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) از «رویبضه»، روحانیّون (عالمان مذهبی) هستند که پیش از حاکم شدن بر ملّت ایران، کارشان تنها تبلیغ معارف دینی بود و دخالتی در ادارۀ امور مردم نداشتند.
همچنین، از عبارت یادشده هویدا می گردد که حکومت روحانیّون درازمدّت خواهد بود و طیّ این مدّت، امکانات مادّی فراوانی به دست می آورند و هنگامی که زمین از فراوانی بارش باران سست گردید، حکومتشان جز مدّتی کوتاه نمی پاید.
شایان توجّه است، بنا بر پژوهش نگارنده در متون زرتشتی و اسلامی، هر گونه تلاشی از سوی هر قدرتی برای برکناری روحانیّون از قدرت بی نتیجه خواهد بود، و بنا بر مصالح الهیّه، این گروه تا سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام) بر کرسی قدرت تکیه خواهند زد!
فردوسی، دانشمند بزرگ شیعی و شاعر نامدار ایرانی، با استفاده از روایات اسلامی و متون زرتشتیان، در بارۀ بر کنار شدن پادشاهان از قدرت و به حکومت رسیدن روحانیّون در ایران در دورۀ آخرالزمان، اشعاری ارزشمند سروده که ما در اینجا به برخی از بیتهای آن اشاره می کنیم:
زمانه زمانی است چون بنگری ندارد کسی آلت داوری
که این خانه از پادشاهی تهی است نه هنگام پیروزی و فَرَّهی است
بپوشد از ایشان گروهی سیاه ز دیـبا نهـــند از بَرِ سـر کلاه
همه گنجها زیر دامن نهند بمیرند و کوشش به دشمن دهند
بُوَد دانشومند و زاهد به نام بکوشد از این تا که آید به کام(5)
-------------------------------------------
1. رویبضه مصغّر رابضه است. مراد از «رابضه»، انسان بیارزش و پستی است که از خواستن یا انجامدادن کارهای بزرگ عاجز است. «رویبضه» به معنای چوپانها نیز به کار رفته است (رک: لسان العرب، مدخل «ربض»).
2. در سالهای نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام)، به دلیل برخورداری بشر از فنآوریهای پیشرفتۀ اکتشافی و دستیابی آسان وی به اعماق زمین و ژرفای دریاها، کشف گنجها و معادن رو به افزایش مینهد، و چنان که پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) پیش بینی فرموده است و ما اکنون شاهد آنیم، روحانیّونی که در آخرالزمان به حکومت می رسند، از امکانات موجود برای کشف و استخراج گنجها و معادن ایران زمین، بهره های بسیاری می برند.
3. بیگمان، نشانههای آن (ساعت) فرا رسیدهاند (قرآن کریم، سورۀ محمّد صلّیاللهعلیهوآله، آیۀ 1.
4. تفسیر القمّی، ج 2، ص 82 - 279، سورۀ محمّد صلّیاللهعلیهوآله (برای آگاهی از متن کامل حدیث، به کتاب «مژدۀ ظهور، ج 2 ، ص 162- 156»، مراجعه کنید).
5. شاهنامۀ فردوسی، ص6- 1343، پادشاهی یزدگرد (برای مشاهدۀ ابیات بیشتری از این اشعار، به کتاب «مژدۀ ظهور، ج 1، ص 3- 32»، مراجعه کنید).
حکومت بنی عبّاس
یکی از مهمترین و عجیبترین نشانه های نزدیک شدن زمان ظهور امام مهدی(علیه السلام) برپایی دوبارۀ حکومت بنی عبّاس، در آخرالزمان، در مشرق زمین است.
حاکمان «بنی عبّاس» (فرزندان عبّاس)، سلسلهای از نوادگان عبّاس بن عبدالمطّلب، عموی رسول خدا(صلّی الله علیه وآله)، می باشند که پس از خلفای اموی، برای نخستین بار به قدرت رسیدند و رهبری جهان اسلام و حکومت بر مسلمانان را در اختیار گرفتند.
بنی عبّاس، پس از سالها مبارزۀ مخفی بر ضدّ خلفای اموی و دعوت از کسانی که از حکومت ظالمانۀ بنی امیّه به ستوه آمده بودند، سرانجام در سال 132هـ.ق، با کمک ابو مسلم خراسانی(1) و نیروهایش، توانستند حکومت ظالمانه و هزار ماهۀ (حدود 91 سالۀ) دودمان اموی را بر اندازند.
از عبّاسیان 37 نفر به حکومت رسیدند و نخستین آنان سفّاح است که در 132هـ.ق در کوفه بر تخت خلافت نشست و آخرینشان مستعصم می باشد که در 656 هـ.ق در بغداد به دست نیروهای هولاکوخان مغول کشته شد. با کشته شدن مستعصم، خلافت 524 سالۀ عبّاسیان که با ستم و فساد بسیار همراه بود، به پایان رسید و فقط نامی از آن در تاریخ باقی ماند.
عبدالله بن ابو الأشعث لیثی گفته است:
برای بنی عبّاس دو پرچم خارج خواهد شد: نخستینِ آن دو
آغازش یاری (آسانی) و انجامش سنگینی (سختی) است؛
یاری اش نکنند(2) و خدا آن را یاری نکند، و دیگری ابتدایش سنگینی
و پایانش کفر است؛ یاری اش نکنند و خدا آن را یاری نکند(3).
امام موسی کاظم(علیه السلام) که دوران امامتش معاصر با چهار خلیفۀ عبّاسی بود، فرمود:
حکومت بنی عبّاس نیرنگ و پنهانکاری است. از میان می رود تا آنجا
که که گفته می شود: از آن چیزی باقی نمانده است، سپس نوسازی
می گردد تا آنجا که گفته می شود: چیزی از آن نگذشته است(4).
با توجّه به آنکه ما در دورۀ آخرالزمان به سر می بریم، نگارنده شایسته می داند از سرّی از اسرار آیات قرآن کریم که تا کنون بر مفسّرین قرآن و پژوهشگران در اخبار آخرالزمان پوشیده مانده بود، پرده بردارد، و آن راز، خبردادن یکی از آیات قرآن کریم از برپایی دولت بنی عبّاس در سالهای نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام) است.
جابر بن یزید جعُفی از امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ تأویل آیات سورۀ فجر، چنین روایت کرده است:
سخن خدای متعالی: «والفجر» (سوگند به سپیده دم) همان قائم،
«و لیالٍ عشر» (شبهای دهگانه) امامان(علیهم السلام) از حسن تا حسن،
«و الشفع» (جُفت) امیر مؤمنان و فاطمه(علیهما السلام)، «و الوتر» (تَک)
همان خدای یکتایی است که برای او شریکی نیست، «و اللّیل اذا یسر»
(و شب، هنگامی که سپری شود) همان دولت حَبتَر (روباه) است؛
پس آن دولت به سوی دولت قائم(علیه السلام) می رود(5).
مراد از «حسن تا حسن»، امامان بین امام علی و امام مهدی(علیهما السلام)، یعنی امام حسن مجتبی تا امام حسن عسکری(علیهم السلام) می باشد.
در این حدیث، امام صادق(علیه السلام)، به دلیل نیرنگبازی و پنهانکاری بنی عبّاس، از دولت آنان به «دولت روباه» تعبیر کرده است، و چنان که می دانید، نزد مردم، روباه جانوری حیله گر و پنهانکار به شمار می آید. البتّه اگر واژۀ «حبتر» در روایت یادشده را به معنای «مرد کوتاه قامت» بدانیم، در این صورت، پیش از ظهور امام مهدی(علیه السلام)، آخرین حاکم از نظام عبّاسی شخصی کوتاه قامت خواهد بود.
گفتنی است، در روایات اسلامی، به دلیل استفادۀ زیاد بنی عبّاس از رنگ سیاه در پوشش سر، تن، پا و یا پرچم، از آنان با عنوان «صاحبان پرچمهای سیاه» و از پرچمهایشان با عنوان «پرچمهای سیاه» یاد شده است. همچنین، در احادیث اسلامی، به دلیل به کاربردن کلاهها (عمامه ها) و پرچمهای سیاه به وسیلۀ نیروهای حسینی خراسانی که در آخرالزمان، در خراسان قیام می کنند، از آنان با عنوان «صاحبان پرچمهای سیاه» و از پرچمهایشان با عنوان «پرچمهای سیاه» یاد شده است. بنا بر این، در آخرالزمان دو پرچم سیاه خواهد بود که نخستین آن دو، متعلّق به زمامداران دولت جدید بنی عبّاس و دومین آن دو، از آنِ نیروهای حسینی خراسانی است.
امام علی(علیه السلام) می فرماید:
هنگامی که پرچمهای سیاه را دیدید، به زمین بچسبید و دستها و پاهایتان
را تکان ندهید. سپس گروهی ضعیف که به آنان اهمّیّت داده نمی شود
و دلهایشان چون پاره های آهن است، آشکار خواهند شد. ایشان که
به هیچ عهد و پیمانی وفا نمی کنند، به حق دعوت می کنند، در حالی که
اهلش نیستند، نامهایشان کنیه ها و نسبتهایشان به آبادیهاست(6)،
موهایشان مانند موهای زنان رهاست، دارای دولت اند تا آنکه میانشان
اختلاف افتد. سپس خداوند حق را به هر کس که بخواهد می دهد(7).
در بارۀ مطالب سطرهای آغازین این حدیث، دو احتمال وجود دارد:
نخست آنکه، عبارت «هر گاه پرچمهای سیاه را دیدید»، به زمامداران بنی عبّاس در قدیم، و عبارت «سپس گروهی ضعیف که به آنان اهمّیّت داده نمی شود...»، به بنی عبّاس در آخرالزمان اشاره داشته باشد.
دوم اینکه، هر دو عبارت یادشده به بنی عبّاس جدید اشاره داشته باشد، با این تفصیل که عبارت نخست، با دور آغازین مبارزات این گروه در آخرالزمان، و عبارت دوم، با دور پایانی اقدامات این گروه و تشکیل حکومت به وسیلۀ آنان در آخرالزمان مرتبط باشد که در هر دو دوره نباید با آنان همکاری نمود.
امام باقر(علیه السلام) نیز فرموده است:
... آشکار می شود اَکیَس (زیرکتر) با گروهی که به آنان اهمّیّت
داده نمی شود، دلهایشان چون پاره های آهن است، موهایشان
تا شانه هایشان بوده، برای ایشان دلسوزی و بخششی بر دشمنانشان
نیست، نامهایشان کنیه ها و قبیله هایشان آبادیهاست( و بر ایشان
لباسهایی مانند رنگِ شبِ تاریک است. اکیس این گروه را به سوی
آل عبّاس رهبری می کند و دولت آنان را فراهم می سازد. پس بزرگان
آن زمان را می کشند تا جایی که آن بزرگان از دست این گروه به بیابان
فرار می کنند(9). همواره دولتشان بر قرار است تا آنکه ستارۀ دنباله دار
پدیدار شود و میانشان اختلاف افتد(10).
از این روایت چنین می فهمیم، اکیس که بنیان گذار حکومت بنی عبّاس در آخرالزمان است، خود از بنی عبّاس نیست.
---------------------------------------------------------------
1. عبدالرحمان بن مسلم، معروف به ابومسلم خراسانی، یکی از بزرگترین سرداران عبّاسی است که در راه استقرار حکومت عبّاسیان، جنایات بی شماری را مرتکب شد و مردم زیادی را کشت. وی سرانجام به دست منصور - دومین خلیفۀ عبّاسی- به قتل رسید.
2. . در متن عربی نسخه های چاپی موجود از کتاب الفتن، در اینجا به اشتباه عبارت «لاینصرونها» - یاریش نمی کنند- ثبت شده است که به صورت «لاینصروها» اصلاح و ترجمه گردید.
3. الفتن، ص 135، جزء 3، ح 556.
4. الغیبة، ص 314، ب 18، ح 9.
5. بحار الأنوار، ج 24، ص 78، ب 30، ح 19.
6. یعنی این گروه عرب نیستند. زیرا عربها کنیه مانند ابوالفضل را نام اشخاص قرار نمی دهند و افراد را به جای آبادیها، به قبیله ها نسبت می دهند.
7. الفتن، ص 136، جزء 3، ح 558.
8. یعنی بر خلاف عربها که به قبیله هایشان نسبت داده می شوند، این گروه نسبتهایشان به آبادیهاست.
9. فرار به بیابان کنایه از شدّت گرفتاری بزرگان آن زمان است.
10. الفتن، ص 134، جزء 3، ح 552.
پایان کار بنی عبّاس
در پایان کار بنی عبّاس، حکومتشان بر اثر اختلاف سست می گردد و مردم دچار فتنه، شر، ترس، فقر، نا امیدی و کفر می گردند.
کعب گفته است:
هر گاه خاندان عبّاس در میانشان اختلاف افتاد،
پس آن، نخستین سستی کارشان است(1).
ابی قبیل گفته است:
مردم همواره در خوشی و آسایش اند تا زمانی که حکومت بنی عبّاس
سست نشود. پس هر گاه حکومت ایشان سست گردد،
همواره در فتنه اند تا آنکه مهدی قیام کند(2).
از محمّد بن حنفیّه نقل شده است:
بنی عبّاس حکومت می کنند تا آنکه مردم از خیر نا امید شوند.
سپس کارشان پراکنده می گردد. پس اگر جز سوراخ عقرب نیافتید،
وارد آن شوید. زیرا بی گمان، در مردم شرّی درازمدّت خواهد بود.
آن گاه، حکومتشان نابود می گردد و مهدی قیام می کند(3).
این حدیث به مسلمانان می آموزد که سالهای پایانی حکومت بنی عبّاس، سالهایی پُربلا خواهند بود، و انسان برای در امان ماندن از بلاها، باید خود را از آشوبها بر کنار نگه دارد و به مناطق امن پناه برد.
بر اساس حدیثی از امام صادق(علیهالسّلام)، حاکمان بنی عبّاس در پایان کارشان، برای حفظ حکومت خویش، مردم را دچار وحشت می کنند.
محمّد بن مسلم گفت: از ابو عبدالله(علیهالسّلام) شنیدم که میفرمود:
بیگمان پیشاپیش[قیام](4) قائم،[نشانه هایی اند](5) که آزمایشی
از سوی خداوند [متعالی برای بندگان مؤمن اش خواهند بود.] (6)
گفتم: فدایت شوم، آن آزمایش چیست؟ پس آیۀ ] و البتّه شما را با
چیزی از قبیل ترس، گرسنگی و کاستی در مالها و جانها و میوهها
میآزماییم، و (تو ای رسول) شکیبایان را مژده بده [(7) را قرائت
نمود و سپس فرمود: ترس از پادشاهان فرزندان فلانی
[در پایان حکومتشان](، گرسنگی به خاطر گرانی قیمتها،
کاهش مالها به علّت کساد تجارتها و کمی رشد آنها، کاستی
جانها به خاطر مرگی شتابان و فراگیر، کمشدن میوهها
به علّت رویش اندک کِشْتهها و کمی برکت میوهها.
سپس فرمود: در این هنگام، شکیبایان را به
شتابانشدن خروج قائم(علیهالسّلام) مژده بده(9).
طبق روایتی از امام باقر(علیهالسّلام)، در پایان حکومت بنی عبّاس مردم دچار فقر و تنگدستیِ شدید می شوند، و در چنین وضعیّتی، به ناگاه، کار این گروه پایان یافته و فرج آل محمّد(صلّی الله علیه وآله) فرا می رسد:
... هر گاه نیاز و تنگدستی شدّت یافت ... هر صبح یا شام
در انتظار این امر (پایان کار آل عبّاس) باشید...(10).
.................................................................
1. الفتن، ص 140، جزء 3، ح 571.
2. الفتن، ص 140، جزء 3، ح 572.
3. الفتن، ص 143، جزء 3، ح 584.
4. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: الغیبة، ص 250، ب 14، ح 5، نقل کردیم.
5. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: کمال الدین، ج 2، ص 589، ب 57، ح 3، نقل کردیم.
6. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: الغیبة، ص 250، ب 14، ح 5، نقل کردیم.
7. ]و لنبلونّکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشّر الصابرین[ (قرآن کریم، سورۀ بقره، آیۀ 155).
8. برای تکمیل حدیث، عبارت داخل کروشه را از: الغیبة، ص 250، ب 14، ح 5 و کمال الدین، ج 2، ص 649، ب 57، ح 3، نقل کردیم.
9. الإرشاد، ج 2، ص 8- 377.
10. تفسیر القمّی، ج 2، ص 281، سورۀ محمّد صلّی الله علیه وآله.
مسخ شدن بدعتگزاران در دین
از جمله حوادث بسیار عجیبی که در آخرالزمان روی خواهد داد، مسخ شدن برخی عالمان بدعتگزار در دین است. هنگامی که زمان قیام امام مهدی(علیهالسّلام) نزدیک شد، گروهی از دستاندرکاران امور دینی و فرهنگی، بر اثر ترویج نوآوریهای غیر دینی و به بازی گرفتن دین، در صورت و سیرت بوزینه و خوک میگردند، و بدین گونه، در میان مردم رسوا میشوند(1).
رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآله) فرمود:
در آخر این امّت، خسف، مسخ و قذف خواهد بود...(2).
مراد پیامبر اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) از «آخر این امّت»، مسلمانانی است که در آخرالزمان زندگی می کنند(3).
خَسْف، فرورفتن چیزی در زمین یا غرقشدن آن در آب است. مَسْخ، دگرگونی صورت و سیرت چیزی است به شکلی جز آنچه هست؛ مانند مبدّلشدن انسان اهلی دوپا به حیوان وحشی چهارپا. قَذْف، پرتابکردن چیزی از مکانی به مکانی دیگر است؛ مانند سنگباران، بمبباران و موشکباران(4).
محمّد بن مُسلِم گفت: مردی از امام صادق(علیهالسّلام) پرسید: قیامکنندۀ شما کی ظاهر میشود؟ فرمود:
هنگامی که گمراهی زیاد و هدایت کم شود؛ ستم و تباهی بسیار
و درستی و راستی اندک گردد؛ مردان به مردان و زنان به زنان بسنده کنند؛
فقها به دنیا روی آورند و بیشتر مردمان به شعرها و شاعران گرایند؛
گروهی از اهل بدعتها مسخ شوند، به گونهای که بوزینه و خوک گردند...(5).
بر اساس احادیث اسلامی، حادثۀ مسخ شدن در آخرالزمان، هم در بغداد و نیز در تهران رخ می دهد.
حُذَیفَه از رسول خدا(صلّی الله علیه وآله)، در بارۀ وقوع عذاب مسخ در بغداد، چنین نقل کرده است:
در زوراء رویدادی خواهد بود. گفتند: ای رسول خدا، زوراء چیست؟
فرمود: شهری است در مشرق، میان رودها که شرورترین
آفریدگان خدا و زورگویانِ امّت من در آنجا ساکن می شوند و چهار
نوع عذاب می شود؛ با شمشیر، خسف، قذف و مسخ شدن(6).
ابن عبّاس نیز از حادثۀ مسخ شدن بعضی از دانشمندان دین در زوراء، در پیِ وزیدن بادی سرخ در این شهر، خبر داده است:
باد سرخی در زوراء می وزد که مردم نمی شناسندش. پس به
عالمانشان پناه می برند و چنین می یابند که آنان بوزینگان و خوکانی
گشته اند که صورتهاشان سیاه و چشمهاشان کبود است(7).
هرچند به طور قطعی نمی دانیم که مراد از «زوراء» در کلام ابن عبّاس، شهر بغداد یا منطقۀ «پشت ری» (بخش شمالی تهران جدید) است، از دو سخن امام صادق(علیه السلام) هویداست که عذاب مسخ، در پشت ری (تهران) هم واقع خواهد شد.
اَعمَش از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است:
... اهل شهری که «ری» نامیده می شود. ایشان دشمنان خدا،
دشمنان رسول او و دشمنان خاندان وی هستند و جنگ با خاندان
رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآله) را جهاد و مال ایشان را غنیمت
می پندارند و برای ایشان (اهل ری) عذاب خوارشدن در زندگی
دنیا و آخرت بوده و برای ایشان عذابی ماندگار است...(.
ابو بصیر می گوید:
به ابو عبدالله(علیه السلام) گفتم: سخن او (خداوند) عزّ و جلّ:
«عذاب خوارشدن در زندگی دنیا...»(9)، آن عذاب خوارشدن در دنیا
چیست؟ فرمود:« ای ابا بصیر، چه خواری ای سخت تر از آنکه
مرد در خانه، سراپرده، کنار برادرانش در میان خانواده اش باشد
و ناگهان اهل خانه بر او گریبان چاک داده و یاری طلبند.
مردم بپرسند: چه شده؟! گفته شود: فلانی همین الآن مسخ شد!
پس گفتم: [مسخ] پیش از قیام قائم یا پس از آن [خواهد بود]؟
فرمود: نه، بلکه پیش از آن [خواهد بود] (10).
گفتنی است، اگرچه در روایات اسلامی به زمان دقیق وقوع عذاب مسخ اشاره نشده است، به نظر می رسد این حادثۀ شگفت در ماه رمضان سال پیش از قیام امام مهدی(علیهالسّلام) رخ خواهد داد.
نیز شایستۀ یادآوری است، چنان که در قرآن کریم، آمده، قوم عاد از جملۀ امّتهایی است که در گذشته گرفتار عذاب مسخ شده اند:
امّا قوم عاد، پس به ناحق در زمین تکبّر ورزیدند ... در نتیجه، در روزهایی
شوم، تندبادی بر آنان فرستادیم تا به ایشان عذاب خوارشدن در زندگی
دنیا را بچشانیم، و بی گمان، عذاب آخرت خوارکننده تر خواهد بود...(11).
--------------------------------------------------------
1. مژذۀ ظهور، ج 2، ص 168، پ 1، با حذف، تصرّف و تکمیل.
2. کنز العمّال، ج 7، جزء 14، ص 123، ح 38714.
3. نگارنده.
4. روزگار رهائی، ج 2، ص 854، بخ 17، با حذف و تصرّف اندک.
5. گزیدۀ کفایة المهتدی، ص 286، ذیل ح 39.
6. عقد الدرر، ص 117، ب 4، ف 2.
7. التشریف بالمنن، ص 283، ب 72، ح 410، فتن سُلَیلی.
8. بحار الأنوار، ج 57، ص 206، ب 36، ح 5 .
9. سورۀ فصّلت، آیۀ 16.
10. الغیبة، ص 269، ب 14، ح 41.
11. سورۀ فُصّلت، آیۀ 6- 15.
نويسنده
پيغام
sarbaz کاربر جدید وضعيت: آفلاين 14 بهمن ماه ، 1390 تعداد ارسالها: 3 امتياز: 208 تشکر کرده: 0 تشکر شده 0 بار در 0 پست
بدبین شدن مردم به امام مهدی(علیه السّلام)
از روایات اسلامی چنین بر میآید که در آخرالزمان، گروهی از بنیهاشم (عبّاسیها، طالبیها و فاطمیها) برمی شورند و مردم را به سوی خویش فرا می خوانند و برخی از ایشان به حکومت می رسند، و بر اثر عدم موفّقیّت آنان در اصلاح و ادارۀ درست کارهای مردم و پدید آمدن گرفتاریهای برخاسته از حکومتشان، به ویژه زمینه سازی جنگ جهانی در پایان کارشان، نوعی بدبینی و تردید در افکار مردم نسبت به امام مهدی(علیه السّلام) ایجاد میشود. در نتیجه، وقتی ملّتها با قیام آن بزرگوار رو به رو میشوند، در ابتدای کار، از پذیرش آن سر باز میزنند.
بی گمان، ناکارآمدی انقلابهای قبل از ظهور امام مهدی(علیه السّلام) در سراسر جهان و نیز تبلیغات بد دولتهای استکباری که تلاش میکنند اسلام را دین هوادار جنگ، خشونت و ترور نشان دهند، این بدبینی را دو چندان میکند.
ابو خدیجه می گوید: ابو عبدالله - امام صادق- (علیه السّلام) فرمود:
قائم خروج نمی کند، مگر آنکه دوازده نفر از بنی هاشم
خروج کرده و هر کدام از ایشان، به سوی خویش فرا خواند(1).
ابان بن تغلب میگوید: از ابا عبدالله جعفر بن محمّد(علیهما السّلام) شنیدم که میفرمود:
هر گاه پرچم حق آشکار شود، اهل مشرق و اهل مغرب به آن ناسزا
خواهند گفت! آیا میدانی چرا چنین میشود؟ گفتم: نه. فرمود: به دلیل
آنچه که مردم پیش از خروج او از خاندانش (وابستگانش) میبینند(2).
منصور بن حازم از امام صادق(علیه السّلام) روایت کرده است که آن بزرگوار فرمود:
هر گاه پرچم حق برافراشته شود، اهل مشرق و اهل مغرب
به آن ناسزا خواهند گفت! به او گفتم: منشأ این واکنش چیست؟
فرمود: آنچه از بنیهاشم میبینند(3).
در اینجا شایسته است به هاشمیها، به ویژه آنان که از تبار پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) و امام علی(علیه السّلام) می باشند و نیز به همۀ شیعیان یادآور شویم، رفتار و کرداری شایسته را در پیش گیرند تا اسباب بدبینی مردم جهان به امام مهدی(علیه السّلام) و دین اسلام را فراهم نسازند، و همواره این سخن امام صادق(علیه السّلام) را سرمشق خود قرار دهند:
ای گروه شیعه، برای ما زیور باشید، نه مایۀ زشتی...(4).
------------------------------------------
1. بحار الأنوار، ج 52، ص 209، ب 25، ح 47، نقل شده از: الغیبة، تألیف شیخ توسی.
2. الغیبة، ص 308، ب 17، ح 4 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).
3. الغیبة، ص 309، ب 17، ح 5 (ترجمۀ یکی از دانشمندان معاصر).